يادگيري فعال – يادگيري انفعالي
پیغام مدیر :
با سلام خدمت شما بازديدكننده گرامي ، خوش آمدید به سایت من . لطفا براي هرچه بهتر شدن مطالب اين وب سایت ، ما را از نظرات و پيشنهادات خود آگاه سازيد و به ما را در بهتر شدن كيفيت مطالب ياري کنید.
يادگيري فعال – يادگيري انفعالي
نوشته شده در سه شنبه 19 مهر 1390
بازدید : 2335
نویسنده : میترا مالمیر(دبیر علوم تجربی)

يادگيري فعال – يادگيري انفعالي
در طرح جديد آموزش علوم، همواره سعي بر اين است كه فرايند يادگيري از حالت انفعالي- يعني يادگيري به روش سنتي- به حالت يادگيري فعال درآيد. يادگيري فعال چيست؟
به طور خلاصه، يادگيري فعال آن نوع يادگيري است كه دانش آموز خود در توليد مفهوم مشاركت دارد. در مقابل، يادگيري انفعالي قرار دادن دانش آموز در مقابل مفاهيم آماده و از پيش توليد شده اي است كه انتظار مي رود آنها را حفظ كند. در يادگيري فعال موضوع مهم آموختن مطالب همراه با درك و فهم آن هاست. اين نوع آموختن، تنها از راه درگير شدن مستقيم با مسئله و كسب تجربه هاي دست اول حاصل مي شود اما در يادگيري انفعالي، تأكيد بر خواندن مطالب و حفظ كردن آنهاست.
به تعبير پائولوفوره، يادگيري انفعالي، يادگيري به مدل «بانكي» است. دانش آموز طي يك ثلث، به تدريج مطالب را در ذهن خود ذخيره مي كند و همان ها را در امتحان پس مي دهد؛ بنابراين، بهترين نمره به كسي داده مي شود كه امانت هاي سپرده شده به صندوق حافظه را به طور كامل بدون نقصان پس بدهد!
در يادگيري انفعالي، معلم ياددهنده ي مطالب و مفاهيم است، در نتيجه، بيشتر به روش سخنراني متوسل مي شود. چنين معلماني مي كوشند مطالب را به حد افراط صحيح، كامل، با جزئيات مفصل و ذكر انواع مثال ها ارائه دهند. در حالي كه در شيوه ي يادگيري فعال- ياددهي- يادگيري، معلم بيش از آن كه ياددهنده ي مطلب باشد، راهنماي يادگيري است و بيش از آن كه پاسخ دهنده ي پرسش باشد، ايجاد كننده ي پرسش است. در شيوه ي انفعالي يادگيري، تبديل كتاب درسي به جزوه ي پرسش و پاسخ، امري عادي و رايج است. معمولا˝ در دوره ي عمومي، پيش از امتحان جزوه اي به دانش آموان داده مي شود كه بالاي آن نوشته شده است: «دانش آموزان عزيز، پاسخ پرسش هاي زير را به كمك والدين خود بيابيد و به دقت ياد بگيريد.»
در اين زمينه، كتاب هاي متعدد كمك آموزشي هم به معلمان سنت گرا ياري مي رسانند. در حالي كه معلمان واقعي از هرگونه اقدامي كه به كليشه اي شدن پرسش ها و پاسخ ها بينجامد، پرهيز مي كنند.
در يادگيري فعال، تكليف شب عبارت است از فعاليت هايي مانند: «جمع آوري اطلاعات» ، «بپرسيد و به هم كلاسان خود بگوييد»، «بسازيد»، «آزمايش كنيد» و ... كه دانش آموزان بايد در خارج از كلاس انجام دهند. فعاليت هايي كه در كتاب هاي علوم دوره ي ابتدايي و راهنمايي آمده، براي اين كار بسيار مناسب است. در صورتي كه در شيوه ي يادگيري سنتي، بيشتر از تكاليفي مانند رونويسي استفاده مي شود.
در روش فعال ياددهي- يادگيري، به ارزش يابي فعاليت هاي دانش آموزان در كلاس درس، بسيار توجه مي شود. در اين نوع ارزش يابي، ارزش يابي مهارت و نگرش ها به اندازه ي ارزش يابي از دانستي ها اهميت دارد؛ در حالي كه در روش انفعالي، امتحان پايان ثلث بخش اصلي ارزش يابي است و در آن، تنها بر ارزش يابي از دانسته ها تأكيد مي شود.

مقايسه ي روش هاي ياددهي(سنتي) و يادگيري (روش نوين و فعال)

روش سنتي (انفعالي و غير فعال)

روش نوين آموزش (فعال)
1- دانش آموزان مفاهيم، تجربه ها و قوانين را مي خوانند، حفظ مي كنند و مي كوشند كه به خاط بسپرند. 1- دانش آموزان، ضمن انجام دادن فعاليت ها يا كسب تجربه، در توليد مفاهيم شركت دارند و نتايج هر تجربه را به طور مستقيم به دست مي آورند.
2- دانش آموزان مطالب مختلف را در ذهن خود نگه مي دارند و هنگام پرسش و پاسخ، مطالب حفظ شده را بازگو مي كنند؛ به عبارت ديگر، در اين روش (مدل بانكي)، دانش آموز هر چه را به امانت به ذهن خود سپرده است هنگام آزمون، پي مي دهد. 2- دانش آموزان با افراد گروه خود به بحث و گفت وگو مي پردازند و افراد گروه با هم كار مي كنند. گروه ها هنگام گزارش دادن به جمع، نظرات خود را با گروه هاي ديگر مقايسه مي كنند و بسياري مطالب را از يك ديگر مي آموزند. معلم در حين ارائه شدن گزارش ها و پرسش و پاسخ، در صورت لزوم دانش آموزان را راهنمايي مي كند و اگر اشتباهي رخ داده باشد، آن را تصحيح مي كند و به فراگيري دانش آموزان ياري مي رساند.

3- معلم اغلب با روش سخنراني درس مي دهد و كوشش مي كند همه ي جزئيات را مطرح كند و به آنها پاسخ دهد. او در صورت لزوم، شكل مي كشد، تمرين مي دهد و خود به حل تمرين ها كمك مي كند و با مثال هاي متعدد، مفاهيم را توجيه مي كند، به عبارت ديگر ، نقش حل المسائل را براي دانش آموزان ايفا مي كند.

3- معلم راهنماي يادگيري است و به جاي پاسخ گويي مستقيم به پرسش دانش آموزان، مي كوشد با طرح پرسش هاي متعدد، دانش آموزان را به طرف پاسخ صحيح هدايت كند و به جاي آن كه مشكل دانش آموز را حل كند، سعي دارد مسئله طرح كند و دانش آموز را به انديشيدن عادت دهد.

4- اغلب معلمان جزوه مي گويند، مطالب كتاب را خلاصه مي كنند و دانش آموزان را به سمت كتاب هاي حل المسائل سوق مي دهند. بدين ترتيب، دانش آموزان بدون فهميدن صورت مسئله، پاسخ آن را از كتاب رونويسي مي كنند.

4- معلم به دانش آموزان پاسخ كليشه اي نمي دهد و از روش پرسش و پاسخ سنتي دوري مي كند. او پرسش ها را به طريقي مطرح مي كند كه در كلاس قابل بحث باشد؛ به عبارت ديگر، پرسش فقط داراي يك پاسخ نباشد تا فرصت گفت وگو براي همه ي دانش آموزان فراهم آيد.
5- معلم به كلاس تكليف مي دهد يا از دانش آموزان مي خواهد موضوعي را رونويسي كنند يا خود به تجربه دست مي زند و دانش آموزان در اين فرايند تماشاچي هستند. 5- معلم هر دانش آموز را تشويق مي كند كه درباره ي موضوعي انتخابي، از ديگران بپرسد، كمك بگيرد، اطلاعات دريافتي را جمع آوري كند و پس از بحث در گروه، نتايج را به جمع گزارش دهد. هم چنين، براي نظريه هاي خود وسايلي بسازد و خود تجربه كند و نتيجه ي آزمايش را گزارش دهد.
6- در روش سنتي (انفعالي)، معلم نظم كلاس و حضور و غياب دانش آموزان را كنترل مي كند. او خود تدريس مي كند، جزوه مي گويد، تمرين تهيه مي كند و ارائه مي دهد، پرسش مي كند و گاهي، پاسخ پرسش ها را مي دهد، تمرين ها را حل مي كند و رفع مشكل مي كند. در حقيقت، معلم در صحنه ي آموزش كاملا˝ فعال است و دانش آموزان ساكت نشسته اند و ظاهرا˝ گوش مي كنند، جزوه مي نويسند و گاهي پرسش مطرح مي كنند و اگر از آننها سؤال شود، به آن پاسخ مي دهند. 6- دانش آموزان به مطالعه كردن تشويق مي شوند و در مورد نتايج مطالعات خود با اعضاي گروه بحث مي كنند. كنترل حضور و غياب دانش آموزان به عهده ي سرگروه است. هنگام بحث در گروه، رعايت نوبت و نظم و ترتيب به عهده ي گروه است. معلم بر فعاليت هاي گروه نظارت دارد و در صورت لزوم با طرح پرسش هايي، دانش آموزان را به طرف پاسخ صحيح هدايت مي كند؛ به عبارت ديگر، در اين روش دانش آموزان در صحنه ي آموزش فعاليت مي كنند و معلم، راهنما و ناظر فعاليت هاي آنهاست.
7- در اين روش، هدف ياددادن و تكيه كردن بر محفوظات و كسب دانستني هاي ضروري و غيرضروري محصول روش سنتي، تربيت «مهندس» و «دكتر» براي تصدي مشاغل در جامعه است. 7- در روش فعال، هدف يادگيري است؛ به طوري كه دانش آموز به يادگيرنده اي مادام العمر تبديل مي شود. در اين روش، هدف هاي آموزش شامل موارد زير است:
الف- دانستني هاي ضروري (دانش پايه) كه شامل چهار قسمت اساسي علوم فيزيكي، علوم زمين، علوم زيست و علوم بهداشت است.
ب- كسب مهارت هاي ضروري، هم چون: مشاهده، اندازه گيري، پيش بيني، استنباط، برقراري ارتباط، ... و طراحي تحقيق. با فراگيري اين مهارت ها، دانش آموز مي تواند بر دانش پايه ي خود بيفزايد و مشكلات خود راحل كند.
پ- كسب نگرش هايي چون كنجكاوي، ميل به يادگيري، كار دسته جمعي، حفظ محيط زيست و غيره؛ به عبارت ديگر، هدف اساسي اين روش، تربيت انساني علاقه مند به زندگي و حافظ محيط زيست است. بدين طريق، انساني توانا و مسئول در حل مسائل زندگي خود و مسائل جامعه تربيت مي شود. او مي تواند طبيعت خود را مشاهده كند، نكته ها را از طبيعت دريافت كند و حافظ روش هاي متعالي انساني باشد.



:: موضوعات مرتبط: روشهای تدریس در س علوم تجربی , ,



مطالب مرتبط با این پست
.



می توانید دیدگاه خود را بنویسید

/weblog/file/img/m.jpg
سیدمصطفی میررفیعی در تاریخ : 1391/10/2/6 - - گفته است :
سلام همکار گرامی درصورت تمایل تبادل لینک نماییم
پاسخ:همکار گرامی فراموش کردین آدرس وبلاگتون رو برای تبادل لینک بگذارید!!!!!!!


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: